نامه ای برای سی سال بعد

سادات خانوم و آقا سیدش

نامه ای برای سی سال بعد

سادات خانوم و آقا سیدش

۳۰
مرداد ۹۴

قضیه از این قرار بود که رفته بودم دانشگاه کتابایی که 3 - 4 ماه از تمدید چند بارشون میگذشت

رو تحویل بدم. ساعت چند ؟ ساعت 10 صبح . شبش هم تو همون شهر محل تحصیل عروسی

مهمون بودیم ، پس باید میموندم تا عصر بابا اینا بیان دنبالم.کتابا رو که تحویل دادم رفتم تو نمازخونه

دانشکده تا 4 و نیم خوابیدم.با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم :

مامان : کجایی ؟چیکار میکنی؟

فرفر : مامان حوصلم سر رفته بیایید دیگه.

+ : ما معلوم نیس کی بیاییم

فرفر : خب من چیکاااااار کنم پس؟

+ : نمیدونم،میخواستی خاله زنگ زد که بیاد دنبالت کلاس نذاری و بری

فرفر : تازه علاوه بر خاله دایی هم زنگ زد واسه اونم کلاس گذاشتم (خوشم نمیاد تهنا برم مهمونی)

+ : خب پس حقته حوصلت سر بره.

فرفر : 

+ : خدافظ

فرفر : ماماااااااااااااااان

+ : بله؟

فرفر : برم سینما ؟

+ : سینما؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تنهایی؟؟؟؟؟؟؟ نه

فرفر : خب پس من چیکار کنم تا وقتی شما میایید؟

+ : نمیدونم هر کار میخوای بکن

فرفر : برم؟

+ : برو

فرفر : اوکی مرسی خدافظ 

________________________

دم در سینما

ببخشید آقا سانس بعدی ساعت چند شروع میشه؟ 6 و نیم

رو ساعت نگاه میکنم یعنی حدود 40 دیقه دیگه .

یه بلیط لطفا

یه دونه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!(اینقد که آقاهه تعجب کرد فک کنم اولین آدمیم که تو کل تاریخ

تنهایی میره سینما)

میرم یه سری خرت و پرت که لازم دارم میخرم تا هم وقت بگذره و هم استفاده بهینه کرده باشم از وقتم

________________________

ساعت 6 و نیم - توی سینما - صندلی 7 - محاصره شده بین دو تا بچه 3-4 ساله که با مامانشون

اومدن شهر موشا ببینن

تمام صندلیا تقریبا پر بود و مخاطبای فیلم شامل سه گروه میشدن ، یکی مامان باباهای جوونی که

بچه هاشونو آورده بودن موشوندان رو ببینن یکی هم دوز دختر دوز پسرا و گروه سوم که خیلیم

خاصه ...... (اگه گفتین؟هر کی درست بگه جایزه میگیره...به جون فرفر جایزه واقعنکی

میدم اگه درست بگین)

هنوز به اندازه 1000 تومن از فیلمم ندیده بودم که داداش کوچیکه زنگ زد گفت کجایی بیاییم دنبالت؟

و اینگونه بود که تو خماریه بقیه فیلم موندم

___________________________

چند شب بعد - باز سینما - ساعت 9 و نیم شب

اتفاقات عروسی بمونه واسه یه پست مجزا اما فرفر خانوم بقدری فیلم شهر موشا رو دقیق مورد

انتقاد های کارشناسانه قرار داد که داداشاش هم ترغیب شدن برن فیلم رو ببینن البته با حضور

دوباره فرفر

تو سینما هم دقیقا دو برادر اینجوری خواهرشونو ساپورت کرده بود

 

خعلی چسبید کلی گفتیم و خندیدیم و شیطونی کردیم

___________________________

پانوشت : کامنتاتونو خوندم منتها بخاطر عدم دسترسی به سیستم با کیبورد فارسی فعلا شرمنده

که تاییدشون نکردم

ولی شما کامنت بذارید برای دلگرمیه اینجانب

تو اولین فرصت که مثه الان به سیستم بی صاحب برسم به همتون سر میزنم

___________________________

پس سوال مسابقه شد : گروهِ سومِ  مخاطبان فیلم را بنویسید

به برندگان جوایز نفیسی اهدا میگردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۳۰
فرفر سادات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی