نامه ای برای سی سال بعد

سادات خانوم و آقا سیدش

نامه ای برای سی سال بعد

سادات خانوم و آقا سیدش

۳۱
مرداد ۹۴

یه دعا میکنم همه با هم بلند بگید آمین !

 

خدایا فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت رو به همه ایرانیا عطا فرما !

" آمــــــــــــــــــــــــــــــــین "

قبلنا ما اینجــــــــــــوری میرفتیم اینترنت ... این قبلا که میگم نه یعنی 20 -30

سال پیشا ، نه ... تا همین 5-6 سال پیشم با دایال آپ کانکت میشدیم ، میرفتیم

کارمونو سریع انجام میدادیم تو نت و دیسکانکت ، چرا؟ چون هم تلفن اشغال

میشد هم هزینه نت بالا بود...و به عبارت دیگه استفاده بهینه میکردیم از نت اما...

اما از وقتی ADSL  و شرکتای مختلف و جورواجور با تبلیغات دهن پرکن و پر زرق و

برق اومد متاسفانه الان در هر خونه بری وصله به نت...این به خودی خود مشکلی

نداره ولی مشکل از جایی شروع میشه که خیلی از آدما فرهنگ استفادشو ندارن

من به یه گوشه ای از این بی فرهنگیا اشاره میکنم بقیشو دیگه "تو خود حدیث مفصل

بخوان از این مجمل"

من شخصاً به هیچ وبلاگی سر نمیزنم که بگم بیا وبم و کلاً هرکی هم خواننده وبم شده

خودش برای اولین بار بهم سر زده...قبلنا یه خانمی اومد وبم که تورو خدا برام دعا کن

و حال و روزم خوش نیست و از این حرفا ، رفتم وبش دیدم  عجز و ناله به راهه! تو پرانتز بگم

همونطور که قبلاً گفتم از وبلاگای موج منفی و غم و اینا بدم میاد ولی خب ... ، خلاصه

شدیم لینکای همدیگه و من میخوندمش و اون منو میخوند و نظر و کامنت...تو کامنتا

یه بار نصیحتش کردم که درسته میگی عاشقت نیس و سرت داد میزنه اما تو درست

رفتار کن تو عاشقش باش و خلاصه یه کم نصیحت ، تو جوابم گفت نه ، این وبلاگ من که

بی عاشقانه های من و همسرمه به کنار من یه دونه وب دیگه دارم به اسم

عاشقانه های من و همسرم ... هرکی دیگه جای من بود اینجوری نمیشد؟ 

با اون همه بد و بیراهی که به شوهر فرضیش گفته بود چطور میتونست عاشقانه هم

داشته باشه

پستاشو که دنبال میکردم  هر روز بیشتر از قبل شکـّــم به یقین تبدیل میشد که داره

اراجیف میبافه...حالا دلیلش چی بود الله اعلم !

برا هر پستش تقریبا یه کامنت میذاشتم اما دیگه کاسه صبرم داشت لبریز میشد که این

مجهول الهویت چرا روش کم نمیشه! واقعا مخاطبشو چی فرض میکنه !

خودتون برید پستاشو بخونید دستتون میاد چی میگم...اینم وبلاگش

بی عاشقانه های من و همسرم

اگه این ذهنای خلاق و پویاتونو تو زمینه های دیگه بذارید حتما موفق میشید! مثلا این

آدم میتونه یه رمان نویس بشه! یا شایدم نمایشنامه نویس تو ژانر غم و غصه و درام !

علاوه بر این

فرفر خانوم با فامیلاشون و دختر عمه ها و بقیه تو یه شبکه اجتماعی عضوه...چند سالی

هم میشه که عضوم...تا اینکه یه مدتی بود دختر عمه هام میگفتن یه نفر اذیتشون میکنه

میگه هکرم و این کارو میکنم و اون کارو میکنم و فلان و بهمان و طفلکیا ترسیده بودن تا حدی

که میخواستن حذف عضویت بزنن ! هرچی باهاشون صحبت کردم که هک کردن به این الکیا

نیس و کار هرکسی نیس و اگه کسی هک بلد باشه نمیاد جار بزنه به گوششون نمیرفت

که نمیرفت تا اینکه چند شب پیش رفتیم خونه عمم هردوتا دختر عمه هام (البته خواهر

نیستنایکیشون دختر این عمه یکیشون دختر اون عمه) هم بودن رفتم این کاربر

به اصطلاح هکر که این دوتا جرأت نمیکردن بهش بگن بالا چشمت ابرو ، شستم و پهن کردم

تو آفتاب خشک بشه ، والّا...بعدشم هزار بار تأکید کردم که اگه مردی و راس میگی منو هک کن!

بیچاره دمشو گذاشت رو کولش رفت

آخه من کاربر امروز و دیروز که نیستم که با این بادها بلرزم.

متاسفانه اگه بعضیامون اینقد ساده لوح نبودیم بعضیای دیگه به خودشون اجازه نمیدادن

که زرنگ بازی دربیارن و سر بقیه رو کلاه بذارن.

اینم یه قسمت از سخنان حضرت آقا امام خامنه ای

اینترنت یکی از نعم بزرگ الهی است، اما در عین حال یک نقمت بزرگ هم هست؛ یعنی یک

چاقوی دو دم و خطرناک ...

اینترنت الان یک جریان افسار گسیخته است... این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی

را بیاورد، بگویند قلاده اش کو؟ بگویند سفارش کرده ایم آهنگر قلاده را بسازد.

 

پایان باز ...خودتون فک کنید تا به نتیجه برسید.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۳۱
فرفر سادات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی