+ مدتی بود می اومدم یه سر به وبم میزدم و نظرامو میخوندم و بدون اینکه به کامنتا جواب
بدم با سرعت نور میرفتم فیسبوک تا اینکه امروز یکی از دوستای عزیزم برام نظر گذاشته
بود و من متوجه شدم چند وقتیه که من خیلی بی توجه شدم به دوستای عزیزم...از همین
تریبون معذرت خواهی میکنم و با صدای رسا عرض میکنم که دیگه تکرار نمیشه
دوستمو تو شرایط بدش و اینکه حداقل میتونستم تو دنیای مجازی تو اون لحظات کنارش
باشم تنها گذاشتم و از این بابت خیلی ناراحت شدمولی دیگه تکرار نمیشه
+ بصورت وحشتناک یه بیماری خاص گرفتم به نام " جناغ هراسی" ... از دفعه قبل
که باختم تا الان وقتی میخوام چیزی رو از دست کسی بگیرم میگم "یادمه"...حالا
اهالی محترم خونه فک میکردن دارم مسخره بازی در میارم ، میگفتن نمیخواد الان
بلبل زبونی کنی میخواستی همون موقع یادت باشه و نبازی ...غافل از اینکه من
شوخی نمیکردم و واقعا ناخودآگاه میگفتم "یادمه"...تا اینکه دیروز تو تاکسی بودم و خواستم
بقیه پولمو از راننده بگیرم وقتی پول رو گذاشت تو دستم نزدیک بود بگم "یادمه"و اینجا بود
که خونواده متوجه شدن من مبتلا به یه بیماری ناشناخته شدم.
+ جدیدا فحش پدرسگ رو یاد گرفتم خیلی دوس دارم بگم ولی خب نمیشه
+ مامان داشت هویج پوست میگرفت و رنده میکرد واسه مربا و من این کوچولو رو از
تو هویجا کاسب شدم